اتهامات "حزب حکمتیست"
به کدام اهداف سیاسی خدمت ميکند؟
محمود احمدى

مبارزه مردم برای سرنگونی رژیم جنایتكار اسلامی گریبان "حزب حكمتیست" را گرفته است و به كابوس دائمی این حزب تبدیل شده است. این حزب كه با طرح ائتلاف و شرکت در دولت حجاریانی٬ طرح منشور سرنگونی و همكاری با نیروهای بورژوائی تشکیل شد٬ تنها حزب سیاسی است که افتخار نامقدس اعلام شكست مبارزه مردم بر علیه رژیم اسلامی را بر دوش میكشد. این حزبی است که میتواند با "افتخار" اعلام كند كه تنها حزب سیاسی دوران اخیر است كه از بدو موجودیتش در لحظات حساس و حیاتی جدال سیاسی مردم برای سرنگونی رژیم جهل و خرافه٬ شكست مردم و پیروزی رژیم را با صدای بلند و رسا در نشریات و تلویزیون خود از قول كادرها و رهبران خود و از طریق مصوبات پلنومهای خود به جامعه اعلام كرده است. واقعا باور نکردنی است٬ دور هم جمع میشوند٬ جلسه حزبی میگیرند و با شهامت اعلام میکنند که "بار دیگر مردم شکست خوردند." (از بیانیه پلنوم ١۵ این حزب) و بدبختانه این اقدامات را تحت لوای نام "منصور حکمت" انجام میدهند.

اعلام شكست مبارزات ١٨ تیر٬ اعلام شكست جنبش سرنگونی٬ اعلام متعارف شدن رژیم  اسلامی٬ و شاهكار اخیرشان مبنی بر ارتجاعی خواندن جنش مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی در کارنامه این حزب ثبت شده است. دنیایی شهادت داد كه خیزش توده های مردم در  چند ماه گذشته برای سرنگونی رژیم در تاریخ ٣٠ سال اخیر اعتراضات جامعه بی سابقه بوده است. اما این حزب به راحتی این مبارزات را تحویل جنایتكارانی از قبیل موسوی و كروبی و یک جناح رژیم اسلامی داد! مردم را فریب خوردگانی دانست كه "تحت تاثیر سیاستها و تبلیغات بورژوازی غرب و ناسیونالیسم پروغرب ایران، حول یکی از جناحهای رژیم (جناح موسوی - کروبی - رفسنجانی) به خیابان آمدند". ( از بیانیه پلنوم ١۵ حزب حكمتیست). مبارزات مردم كه خواب را از همه سران و جناحهای رژیم سلب كرده است٬ دعوای دو جناح رژیم قلمداد كرد! رژیمی را كه خون بیش از صد هزار مخالف را بر زمین ریخته است٬ سی سال اختناق٬ سركوب٬ سنگسار و اعدام و بی حقوقی و استثمار كارگر را حاکم کرده است٬ رژیمی خواند كه میتواند همین مردم و قربانیان خود را در مقیاس میلیونی در دفاع از احمدی نژاد جلاد و موسوی و كروبی جنایتكار به خیابانها بكشاند! باور نکردنی است! گویا مردم از نظر این حزب "بیمار روانی اند". کشته میشوند٬ شکنجه میشوند٬ به زندان میروند٬ مورد تجاوز قرار میگیرند٬ اما باز به دنبال یکی از دو جناح رژیم راه می افتند و قبله عالمشان نیز جانیان خودشان هستند؟ از قرار بی ربطی و حاشیه ای بودن این جریان نه تنها از كمونیسم بلكه از درك زمینی تغيیر و تحولات سیاسی در ایران٬ به خصوصیت ذاتی این حزب تبدیل شده است. معلوم نیست چرا مردم باید به حزبی كه در لحظات حیاتی و حساس مبارزاتشان برای سرنگونی این رژیم٬ مبارزاتشان را ارتجاعی میخواند! از شكست مبارزاتشان و پیروزی رژیم سخن میگوید و آَنها را به سكوت و خانه نشستن دعوت میكند٬ بپیوندند! معلوم نیست كه چرا كارگران كمونیست باید به حزبی كه همواره در سر بزنگاه از کارگر و مردم زحمتکش میخواهد٬ خانه نشین باشند٬ به حزبی كه سوسیاليسم و تلاش برای انقلاب کارگری را بطور عملی به زیر فرش كرده است٬ بپیوندند و یا اصلا وقعی به چنین حزبی بگذرانند! چنین حزبی با چنین سیاست شكست طلبانه و پاسیویستی در جامعه متحول و پر تلاطم ایران و با رژیمی كه به ادعای حتی خود سردمدارنش در آستانه سقوط قرار دارد و هر روز بزرگترین خطر "از بیخ گوششان رد میشود" هر روز حاشیه ای تر و به جامعه بی ربط تر خواهد شد. اما چنین حزبی٬ با چنین مشخصاتی٬ برای بقاء و مطرح بودن باید تحریف کند٬ باید جعل کند و دروغ بگوید.

اما جعل خصلت اعتراضات مردم تنها خصلت سیاسی آنها نیست. مصطفی یونسی از كادرهای مركزیت "حزب حكمتیست"٬ نوشته ای تحت عنوان جایگاه سیاسی یك بیانیه به تاریخ ٢٢ اكتبر ٢٠٠٩ در نقد حزب اتحاد كمونیسم كارگری منتشر كرد! این نوشته ادعا میکند كه میخواهد بیانیه حزب اتحاد كمونیسم كارگری در مورد وظایف دانشجویان كمونیست را نقد كند! و نشان دهد كه "خیلی از بحثها و تعاریف مندرج در این بیانیه، همچون خیلی از "بررسیهای" این حزب، منتج از و نشانهُ هم سنخی و همرنگی آن با چپ غیر اجتماعی و غیر کارگری است". حزب اتحاد كمونیسم كارگری همواره از نقد و جدل سیاسی استقبال میكند. اما انتظار هر گونه نقد و جدل متین سیاسی از این نوشته٬ بیهوده است. نویسنده بدون كوچكترین اشاره ای به نكات منتشر شده در این بیانیه٬ بدون هیچ گونه بحث و بررسی و تحلیلی به یکباره حكم میدهد كه "بیانیهُ اخیر، سند افشای ادعاهای پوچ و بی پایهُ کمونیست کارگری بودن" حزب اتحاد كمونیسم كارگری است. و این تحلیل حزب اتحاد کمونیسم کارگری از "وظایفی که در این جنبش بر عهدهُ کمونیستهاست" غیر کارگری است"!

باید از این متخصصان "شکست اعتراضات مردم" پرسید بیانیه وظایف دانشجویان كمونیست حزب اتحاد كمونیسم كارگری چه تحلیل٬ تبئین٬ و حكمی را داده است كه مصطفی یونسی و حزب حكمتیست با آَن مخالف است٬ نقد دارد و یا با آَن موافق است! تا خواننده نیز بتواند انتخاب كند كه با کدام استدلالهای دوستان موافق است و با کدام مخالف! از قرار از نظر این جریان مهم نیست كه حزب اتحاد کمونیسم کارگری چه تبیین كمونیستی و یا انحرافی را به دانشجویان كمونیست توصیه كرده است. باید بدون هیچ گونه و كمترین اشاره ای به نوشته حزب به خواننده گفت كه این نوشته حزب "غیر کارگری است". دیدنی است. باید به این شیوه "محكم و مستدل" در نقد یك سند بدون كوچكترین اشاره ای به مضمون آن سند٬ آفرین گفت و آن را در تاریخ جدل نقد سیاسی احزاب ثبت كرد.                                                                                                                
اما سایر نكات مطرح شده در نوشته مصطفی یونسی كدامند؟ نویسنده درنوشته خود استدلات جالب دیگری را نیز مطرح میكند كه چیزی غیر از دروغگوئی آشكار برای فرار از بن بستی كه حزب متبوعشان با اتخاذ مواضع ارتجاعی در مقابل تحولات اخیر در آن گیر كرده اند٬ نیست! ایشان میگوید: حزب اتحاد کمونیسم کارگری از آنجائیکه در این بیانیه به "مهمترین تشكل دانشجوئی چپ و كمونیست" (دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب) اشاره نكرده است در نتیجه این حزب "برای تقویت و دفاع از آن به تلاشی وسیع و مستمر دست نزدند." و در کمال "قهرمانی" ادامه میدهد که "خودداری عامدانهُ این حزب از اشاره به یکی از مهمترین تجربه های فعالیت علنی یک تشکل رادیکال و فعال، تشکل دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب، بخشی از سناریوی پیوستن و تعلق این حزب به "جنبش سبز" و قرار گرفتن آن در جبههُ تحت رهبری موسوی - کروبی، و عدم تعلق آن به جبهه و صف آزادیخواهی و برابری طلبی در جامعه است. بیانیهُ اخیر، سند افشای ادعاهای پوچ و بی پایهُ کمونیست کارگری بودن حزب مذبور است !"

واقعا دروغگویی و بی منطقی و سرهم بندی کردن استدلالات جعلی و نتایج غیر منطقی تر هم حدی دارد. در پاسخ به این اتهامات پوچ باید به چند نکته اشاره کرد :

١ - جزوه "وظایف دانشجویان کمونیست" برای اولین بار در تاریخ ۹ ژانویه ۲۰۰۸ منتشر شد و  امسال به مناسبت بازگشایی دانشگاهها تجديد چاپ شد. در مقطع تصویب و انتشار این سند و قبل از آن اتفاقا اين حزب بود که بدون هيچ جار و جنجالى براى تقويت چپ دانشگاه تلاش ميکرد و عليه امثال عربشاهى ها و روزنامه شهروند و ناسيوناليسم و آنتى کمونيسم شان ميگفت و مينوشت. اسناد موجوداند. مصطفی یونسی تاریخ تجدید چاپ این سند را به جای تاریخ انتشار اولیه آن جا میزند تا نتایج ارتجاعی مورد نظر خود را بگیرد و مشتی اتهام را به سوی ما پرتاب کند.

۲ - وانگهى این جزوه سندی در مورد وظایف دانشجویان کمونیست است. سندی مبنی بر ارزیابی از نقش و جایگاه جریانات مختلف چپ و کمونیست در صفوف دانشجویان و يا تاريخ جنبش دانشجوئى و ١۶ آذر بطور کلى نیست. به رئوس وظایف دانشجویان کمونیست از نقطه نظر حزب اتحاد کمونیسم کارگری اشاره میکند. وظایف پایه ای و دورانی را مد نظر دارد. یک سند پایه ای است که سیاست استراتژیک حزب را برای دوره ای تعیین میکند. اتفاقا مرتبا به تلاش اردوى آزادى و برابرى و صف چپ در دانشگاه و ويژگيهاى آن اشاره دارد اما آگاهانه نميخواهد روى جريان معين آنهم تحت اختناق اشاره کند. مضافا اينکه اشاره به نقش هر تلاش مشخص در دانشگاهها جایی در چنین سندی ندارد. بررسی نقش و جایگاه داب موضوع بررسی حرکات سیاسی مقطعی و تحولات دانشجویی است.

۳ - بر خلاف ادعای دروغین مصطفی یونسی٬ حزب اتحاد کمونیسم کارگری از حقانیت و نفس تلاش دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب همواره دفاع کرده است. برای آزادی این دانشجویان تلاشهای بسیاری کرد و تلاش زیادی برای جلب حمایت بخشهایی مختلف کارگری و پیشرو در کشورهای اروپایی و آمریکایی از این تلاش دانشجویان نمود. تمامی اسناد و مدارک چنین تلاشهایی موجود است. به نمونه ای از این اسناد توجه کنید:

"مدتی است که از تظاهرات دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در ١٣ آذر و روزهای پس از آن میگذرد. برای اولین بار در بیش از بیست دانشگاه ما شاهد ابراز وجود گسترده صفی از دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب بودیم که در نوع خود در تاریخ معاصر کمونیسم کارگری بیسابقه بوده است. پرداختن به این اعتراض یک مساله محوری در اوضاع سیاسی حاضر در جامعه است. رژیم اسلامی دهها تن از این دانشجویان را تاکنون دستگیر کرده است. دستگیریها گسترده و در شهرهای مختلف بوده است. رکن اصلی سیاست رژیم در مواجهه با این اعتراض تلاش برای نابودی ستون اصلی و سازماندهندگان آن است. اما در مقابل ما شاهد شکل گیری و اعلام موجودیت واحدهای مختلف دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب در دانشگاههای مختلف هستیم. نه این اعتراضات تصادفی و غرشی در آسمان بی ابر بوده است و نه این عرصه از مبارزه فرعی و حاشیه ای است. پیروزی در این عرصه یک حلقه اصلی پیشروی کمونیسم کارگری در جامعه و کسب هژمونی سیاسی در جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم است". (علی جوادی از مقاله جایگاه اعتراض داب در تحولات سیاسی حاضر)

"حزب اتحاد کمونیسم کارگری از فراخوان "جوانان آزادیخواه و برابری طلب دانشگاههای سراسر کشور" در تبدیل ۱۶ فوریه، ۲۷ بهمن، به روز اعتراض جهانی علیه جمهوری اسلامی و آزادی همه دانشجویان زندانی دفاع میکند. این اقدامی حیاتی در ادامه ۲۸ دسامبر اولین روز اعتراض جهانی برای آزادی دانشجویان و تمامی دستگیر شدگان است. ما به سهم خود از تمامی مردم آزادیخواه، از تمامی سازمانهای کمونیستی و آزادیخواه و انساندوست میخواهیم که تا با فعالیت گسترده خود این روز را به بزرگترین روز جهانی اعتراض علیه رژیم آدمکشان اسلامی و در دفاع از آزادی و برابری و رفاه و انسانیت تبدیل کنیم. یک جامعه آزاد و انسانی نباید زندانی سیاسی داشته باشد." (از اطلاعیه شماره ١ در حمایت از فراخوان جهانی داب در تبدیل ١٦ فوریه به روز جهانی اعتراض جهانی علیه جمهوری اسلامی)

به این جریان باید گفت: شما مجازید كه بنا بهر دلیلی اسناد یك حزب سیاسی را مطالعه نكنید! اما مجبور نیستید برای توجیه مواضع راست تان به دروغ متوسل شوید! در نوشته شان ادعا كردند كه حزب اتحاد کمونیسم کارگری درمورد داب مهر سكوت بر لب زد و حتی در مقابل دستگیریهای رهبران داب بی تفاوت بود! ذره ای وفاداری به حقیقت هم از قرار چیز بدی نیست. لطف كنید سری به سایت حزب اتحاد کمونیسم کارگری بزنید! در صفحه اصلی سایت قسمت ویژه ای در مورد دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب با همه اسناد و نوشته های حزب اتحاد در این مورد درج شده است! آیا جعل و دروغگویی یک خصلت دیگر این حزب است؟ اما معلوم نیست که چرا "حزب حکمتیست" خود را در مقام "پدرخوانده" این تشکل و جریان قرار داده است؟

۴ - حزب اتحاد کمونیسم کارگری از ابتدا جریان اصلاح طلب سبز حکومتی را عمیقا نقد کرده است. حجم اسناد و مطالب حزب در این زمینه نشاندهنده این است که بدون اغراق حزب ما بیشترین و پیشروترین نقد را بر عملکرد جریان سبز دولتی٬ جریانی که میکوشد اعتراضات مردم سرنگونی طلب را کنترل و مهار کند٬ کرده است. حزب ما در عین حال همواره حساب مردم سرنگونی طلب و جنبش سرنگونی طلبانه توده های مردم را از حساب جریانات سبز٬ از حساب جناح سبز حکومتی و آنها جدا کرده است. قاطعانه تلاش کرده است که نگذارد این جریانات ارتجاعی٬ مبارزات مردم را به مسلخ جدال جناحهای رژیم اسلامی ببرند و این مبارزات را مبنایی پیشروی جناح خود کنند. ما همانطور که اجازه ندادیم اصلاح طلبان حکومتی مبارزات مردم را به حساب خود واریز کنند٬ به "حزب حکمتیست" هم اجازه نخواهیم داد که این مبارزات را در کارنامه جریانات ارتجاعی جناح حاکم رژیم اسلامی قرار دهد. ما هم از حقانیت تلاش جریان دانشجویان آزادیخواه و برابری طلب دفاع کردیم و هم از حقانیت مبارزه توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی و ایجاد جامعه ای آزاد و برابر و مرفه و انسانی .

۵ - مصطفی یونسی وقیحانه اعلام میکند که "حزب اتحاد کمونیسم کارگری در "جبهه تحت رهبری موسوی – کروبی" قرار گرفته است. این یک اتهام سراپا ارتجاعی و بیشرمانه است. نشان استیصال رهبری این حزب است. آیا یک کلمه٬ تنها یک کلمه برای اثبات چنین اتهامی لازم نیست؟ هیچ کس جریانی را که در روز روشن دروغ میگوید٬ تحریف میکند٬ جعل میکند٬ جدی نمیگیرد. واقعیت این است که "حزب حکمتیست" نمیتواند تاریخ را جعل کند. نمیتواند صدها سند و مطلب و نوار و تلاش ما را برای مقابله با جریان اصلاح طلب سبز حکومتی زیر خاک کند. این اتهامات تنها نشان دهنده درماندگی خط مشی حاکم بر این حزب است. این جریان مبارزات میلیونها مردم را که برای سرنگونی رژیم اسلامی به میدان آمده اند٬ در خدمت ارتجاع اسلامی قرار داده است٬ نتیجتا طبیعی است که ما را هم شامل این الطاف ارتجاعی خود کنند. طنز واقعی اینجاست كه این جریان که اتهام ارتجاعی قرار گرفتن تحت رهبری جبهه "موسوی –کروبی" را به ما نسبت میدهد٬ از قرار خود فراموش کرده است که این ما بودیم که در تورنتو از این جریان دعوت کردیم که در تظاهراتها با پرچمهای سرخ و شعارهای روشن در دفاع از سرنگونی انقلابی و سوسیالیسم و آلترناتیو کارگری شرکت کنند.

اما چرا این مسئولان این حزب این چنین زمین و زمان را بهم می دوزند؟ چرا این چنین به هر خس و خاشاکی متوسل میشوند؟ چرا این چنین تعادل و منطق سیاسی خود را از دست داده اند؟ واقعیت این است که این حزب زیر فشار است. در اثر خیزش عظیم توده های مردم برای سرنگونی رژیم اسلامی زمین خورده است. نتوانست دینامیسم چند وجهی این مبارزات را تشخیص دهد و به یکباره به مقابله و تخاصم با این اعتراضات برخاست و خود را رو در روی تلاش مردم سرنگونی طلب قرار داد. از مردم خواست که خانه نشین شوند. به جای مقابله با هر دو جناح رژیم اسلامی٬ به مقابله با تلاش مردم و اعتراضاتشان پرداخت. "شکست مردم" را قبل از جناح خامنه ای و احمدی نژاد به جامعه اعلام کرد. این حزب شکست خوردگان است. دیروز کومه له را به "شاخه وزارت اطلاعات" منتسب کرد٬ امروز ما را در "زیر رهبری یک جناح رژیم آدمکشان اسلامی" قرار داده است. بنظر تعادلشان را از دست داده اند. خدا آخر و عاقبتشان را بخیر کند . *